writer19

کلمات کلیدی

پمپ وکیوم

پمپ وکیوم خلاء در فرآیند خشک کردن انجماد

پمپ وکیوم آبی

دریچه های پروانه ای سه گانه چیست؟

توضیح دریچه های پروانه ای سه گانه

شیرهای پروانه ای با کارایی بالا برای رسانه های تهاجمی

شیرهای پروانه ای با کارایی بالا برای کاربردهای شدید

یادگیری دیجیتال با ابزارها

گیف های های مشهور آنها دقیقاً مثل ما هستند

یک چالش نوآوری برای حفظ رسانه های متنوع

مراکز داده از هر زمان دیگری انرژی بیشتری دارند

چه در سیستم عامل کروم جدید است

کنترل های جدید موسیقی

دور بندهای چوبی

انواع درها ضخامت دار

قرار دادن ورقه های آلومینیوم

فضای لازم برای استقرار ورقه های شیاری

تأثیر بادهای شدید بر سقفهای ورقه ای در مناطق بادگیر

اقتدار ناشی از دانش مهارت

اعتقاد ما به کشش رقابتی

نجیره تصمیمات بر گسترش حرفه‌های تخصصی

بیشتر مدیران ارشد حتی در شرایط فشار

روش قدرتی-رفتاری

8 واحد تفاوت عدد اکتان

بنزین ایران استاندارد نیست

مقایسه قیمت و کیفیت بنزین در ایران و جهان

آلایندگی دی‌اکسید‌کربن و گازهای خطرناک

فرآوری و بهسوزی

آلکیلاسیون

هیدروکراکینگ

  • ۰
  • ۰

بازار پر رقابت و بازار کم رقابت ؟
رقابت
رقابت
از شما یک سؤال بسیار ساده می‌پرسم آیا کار کردن و راه اندازی و اداره کسب‌وکار در برش لیزر برنج بازار پر رقابت سخت تره و یا یک بازار کم رقابت؟

فکر می‌کنم جواب دادن به این سؤال بسیار ساده باشه طبیعتا همه‌ی ما می‌دونیم که بازار پر رقابت به انرژی و وقت و سرمایه‌ی بیشتری نیاز داره.

ما در رابطه با غیر ممکن بودن صبحت نمی‌کنیم بلکه می‌گیم کار کردن در بازاری که هزاران نفر در اون سهم دارن سخت تر هست.

توی کسب‌وکار ما تئوری اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز رو داریم، این تئوری به برش لیزر استیل این معنی هست که ما اگر در بازار پر رقابت هستیم یعنی در اقیانوسی هستیم که پر از کوسه های دیگه مثل خودمون هست و بهمین دلیل هم اون اقیانوس پر از خونه (و بهش می‌گن اقیانوس قرمز) ، اما اگه ما توی بازاری باشیم که رقیب های کمتری داره اون اقیانوسی هست که آبیه.

هدف
هدف
به این ایده می‌گن نیچ مارکتینگ

البته در کنار آن می‌دونیم که بسیاری از مواقع همین رقیبان برش لیزر هستن که باعث پیشرفت ما می‌شن اما الآن بحث ما چیز دیگه‌ایه پس لطفا اجازه بدید ادامه صحبتمون رو داشته باشیم.

سؤالی رو در ابتدا از شما پرسیدم برای این بود که به شما ترفند بسیار ساده‌ای رو توضیح بدم اما منظورم از سادگی در فهم اون هست ولی در عمل (خب نیازی نیست که بترسید هر کسی می‌تونه به یه مقدار نظم فردی و استقامت در عمل این کار رو انجام بده) ایده اینه که ما اگر در بازاری مشغول به کار هستیم که تعداد افراد بسیار زیادی لطف کردن و رغیب ما شدن و یا ما رغیب اون ها شدیم، از پتانسیل بازار استفاده کنیم و بازار خودمون رو محدود تر و مشخص تر کنیم.

خب حالا بریم سراغ مثال اگه ما یک شرکت طراحی برش لیزر آلومینیوم سایت داشته باشیم مثل همه (فقط کافیه که توی گوگل سرچ کنید) اون وقته که ما یه شرکت طراحی سایت می‌زنیم و کلی پول می‌تونیم درمیاریم (شوخی کردم البته می‌تونیم کلی پول دربیاریم اگه نیچ مارکت کنیم).

زمانی که ما وارد بازار طراحان سایت ایرانی می‌شیم اتفاقی که می‌افته اینه که ما شیرجه می‌زنیم توی یک اقیانوس قرمز پر خون پر از کوسه های بزرگ و کوچیک مثل خومون حالا ما باید زور بزنیم که بین این همه کوسه بزرگ توی اقیانوس ماهی صید بکنیم.

حالا اگه بخوایم از ترفند نیچ مارکت استفاده بکنیم که رنگ بازارمون رو از قرمز به آبی تغییر بدیم باید بگیم که ما یه فرق بزرگ با بقیه‌ی همکارانمون داریم و اون این هست که ما همه چیز طراحی نمی‌کنیم ما فقط سایت های پزشکان رو طراحی می‌کنیم.

حالا از شما می‌پرسم چند نفر به صورت اختصاصی سایت برای پزشکان طراحی می‌کنن ؟

من نمی‌دونم اما مطمئن تعداد اون ها از کسایی که برای همه سایت طراحی می‌کنن خیلی خیلی کمتره حالا از شما می‌پرسم رقابت کردن توی این بازار آسون تره یا توی بازار قبلی؟

البته شاید بگید که خب تعداد کسایی که دنبال سایت پزشکی هستن خیلی کمتر از کسایی که هست که دنبال طراحی سایتن.

کاملا با این صبحت شما موافقم اما می‌خوام برای شما مثالی بزنم، اگر که فرض کنیم میزان درآمد حاصل از طراحی سایت در ایران ۱۰ میلیارده و میزان درآمد حاصل از طراحی سایت ویژه‌ی پزشکان فقط ۵۰۰ میلیون تومنه (اینا همه مثاله ها، فردا می‌بینی BB30 به نقل از سایت ما خبر رفت) و در عین حال اگه فرض بگیریم که تعداد کسایی که طراحی سایت می‌کنن ۵۰۰۰ نفره و تعداد کسایی که فقط سایت پزشکی طراحی می‌کنن فقط ۳ نفره به صورت میانگین درآمد کدوم گروه بیشتره؟ (نمی‌خواد ماشین حسابو دربیارین خودم می‌گم)

اولی می‌شه نفری ۲ میلیون تومن که بنظر من عدد معقولی هست با اینکه اعداد کاملا فرضی بودن.

و درآمد گروه دوم می‌شه رند به کم ۱۵۰ میلیون تومن که این رو هم من اطلاع دارم که عده‌ای در حال کسبش هستن (دو کسب‌وکار رو می‌شناسم سایت اختصاصی می‌سازن و یکی هم اپلیکیشن ).

می‌خوام یه مثال دیگه بزنم از پیرمردی بازنشسته‌ای (با + زن +‌ نشسته) که زنش از خونش بیرونش کرده می‌خواد که ورزش کنه و سلامت تر زندگیشو ادامه بده.

این پیرمرد محترم میره کتاب فروشی از فروشنده می‌پرسی کتاب مربوط به سلامت فروشنده راهنماییش می‌کنه پیرمرد همون اول کار یه قفسه خیلی بزرگ می‌بینه که روی همه‌ی کتاب ها نوشته “آقا بخر سلامت باش تا آخر عمرت اصلا دست یه خانم دکتر بوده که باهاش تا مطب می‌رفته می‌اومده” بین اون همه کتاب مشابه به هم که همه آموزش سلامت می‌دن یه کتاب می‌بینه که نوشته آموزش سلامت فردی ویژه میان سال ها،‌به نظر شما پیرمرد محترم قصه‌ی ما کدوم رو انتخاب می‌کنه.

به احتمال خیلی زیاد کتاب دوم

مزایای نیچ مارکتینگ کردن
همه شما رو به اون کار می‌شناسن

حرفه‌ای
حرفه‌ای
اون زمانی که دیجی‌کالا شروع به کار فقط یه سایت بود که وقتی واردش می‌شدی فقط کالای دیتیجال می‌دیدی، البته خوبه که این جا بگم نیچ مارکتینگ نمی‌گه که دیجی کالا نباید توی حوضه های مختلف سرک بکشه.

بلکه می‌گه کسب‌وکار هایی که هنوز خیلی بزرگ نیستن و به اصطلاح خرس بازار نشدن می‌تونن از استراتژی نیچ مارکتینگ استفاده کنن.

توی بسیاری از اصناف افراد به هم متصل هستن و از هم دیگه خبر دارن فقط کافیه شما با یک نفر کار کنید براحتی بعد از مدت کوتاهی افراد مؤثر و مهم اون کسب‌وکار با شما آشنا می‌شن (این تجربه رو توی یکی از کسب‌وکار هام داشتم).

کار اختصاصی پول اختصاصی
پول
پول
حتما دیدین رستوران های خاص، کفش های خاص موبایل های خاص و ماشین های خاص درسته اکثر اون ها تعداد مشتریان کمتری نسبت به رقیبانشون داردن اما سود رستوران خاصی که در روز فقط ۵۰ تا مشتری داره با سودی پیزا فروشی سر کوچه که روزی ۵۰۰ تا مشتری داره قابل مقایسه نیست.

زمانی که شما برای یک پزشک سایت طراحی می‌کنید شما کار اختصاصی انجام میدید و حق دارید که قیمت اختصاصی هم مطرح کنید نه قیمتی که همه می‌گن.

رزومه قوی، ایجاد اعتبار
رزومه
رزومه
شما بعد از مدتی ۵۰ تا سایت پزشکی طراحی کردید به نفر ۵۱ یکم حق بدید که شما رو انتخاب کنه.

شما انجام کار مداوم و متمرکز برای اثر مرکب درست کردید مرکب از اعتماد و وفاداری به برند.

خیلی خوبه که شما هم به عنوان برنامه نویس کار های خودتون رو در راستای مشخص انجام بدید، فلانی متخصص اپلیکیشن آموزشی ساخته (این یک مثال واقعی هست).

دوستان ممنون از شما که وقت گذاشتید که این متن رو خوندید مقاله ها قبل تر اینجانب رسمی تر بود نظراتان چیست که از این به بعد به این منوال (این شکلی) ادامه بدیم؟

اگه تجربه‌ای در باره‌ی نیچ مارکتینگ دارین خیلی خوب میشه با ما توی کامنت به اشتراک بذارید.

  • writer writer
  • ۰
  • ۰

پاتریک لنچونی در #کتاب بازیکن تیمی ایدئال، داستان یک مدیر را روایت می‌کند که به صنعت جدیدی وارد می‌شود تا عنوان مدیر عاملی را به جای عموی بازنشسته‌اش بگیرد.

او به سرعت تلاش می‌کند افراد جدیدی برای تیم استخدام کند و در جستجوی فرمول موفقیت پمپ وکیوم تیمی است.

کتاب قبلی پاتریک لنچونی که «پنج دشمن کار تیمی» نام داشت، بخشی از فرمول موفقیت تیمی را توضیح داده است اما این کتاب جدید، ویژگی‌های فردی لازم برای افرادی وکیوم آبی که می‌توانند در یک تیم به خوبی کار کنند را کشف می‌کند.

این ویژگی‌ها که باید هر سه همزمان در یک فرد باشند عبارتند از:

فروتنی Humility
ولع Hunger
هوشمندی Smart

فروتنی
بازیکنان تیمی برتر فاقد خودخواهی بیش از حد یا دغدغه‌ی مقام هستند.

آنها به سرعت به سهم و کمک دیگران اشاره می کنند و عجله ای در جلب توجه برای خودشان ندارند.

آنها اعتبار انجام دادن کارها را با بقیه سهیم می شوند، به تیم بیشتر از خودشان اهمیت می دهند و موفقیت را به صورت جمعی تعریف می کنند نه فردی.

به نظر لنچونی، فروتنی بزرگترین خصلت برای بازیکن تیمی است که اصلا نباید از آن صرف نظر کرد.

ولع
انسان های پرولع همیشه به دنبال چیزهای بیشتری‌اند: کارهای بیشتری که انجام دهند، چیزهای بیشتری که بیاموزند، مسئولیت بیشتری که به عهده بگیرند.

تقریبا هیچ وقت مدیر مجبور نمی شود افراد پر ولع را به کار بیشتر وادارد، چون آنها خود انگیخته و کوشا هستند.

آنها دائما به گام بعدی و فرصت بعدی فکر می‌کنند و از این فکر که کسی آنها را از زیرکاردررو تصور کند متنفرند.


هوشمندی
در زمینۀ تیمی، منظور از هوشمندی، رفتار معقول شخص با افراد دیگر است. یعنی توانایی رفتار پسندیده و هوشیاری در روابط بین فردی.

افراد هوشمند معمولا می‌دانند که در موقعیت گروهی چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد، و اینکه چگونه به موثرترین شیوه با دیگران تعامل کنند.

آنها سوالات خوبی می‌کنند، به حرف دیگران گوش می‌دهند و در گفت‌وگوها توجه کامل خود را حفظ می‌کنند.

افراد هوشمند در مواجهه با ظرافت‌های سازوکارهای گروهی و تاثیر سخنان و کنش هایشان از قدرت قضاوت و شم خوبی برخوردارند.

در نتیجه، آنها بدون اینکه بدانند واکنش‌های احتمالی همکارانشان چیست چیزی نمی‌گویند و کاری نمی‌کنند – یا نمی‌توانند چیزی بگویند و کاری بکنند.(به نظر من «هوشمندی» این کتاب خیلی شبیه #هوشهیجانی یا #EQ است اما نویسنده کتاب، آن را ساده‌تر می‌داند.)

  • writer writer