من در 18 سالگی:
تا سال پیش مدرسه تمام وقت آدم رو میخورد، هر کار بیشتری غلط اضافی بود و اگر هر کاری بیشتر از درس خواندن میکردم با هزار برچسب تنبیه و قضاوت میشدم هرچند این روز ها دانشگاه هم تفاوت خاصی نکرده و واحد های معلوم و از پیش تعیین شده و حضور غیاب هایی که تا سه تای آن برای حذف نشدن مجاز است. پروژه هایی که به هیچ کاری نمیآید و اجبار به انجامشان نه به خاطر نمره، به خاطر بقیه اعضای تعمیر پمپ وکیوم روتاری روغنی گروه به آدم القا میشود و حجم بیهودگی اینقدر زیاد است که سه شب خواب را در هر هفته از آدم میگیرد. و هنوز هم هر کار بیشتری برای دانشجوی کارشناسی غلط اضافی است.
اما باز هم اوضاع بهتر است.
همه چیز جدید است و دست کم دیگر لازم نیست یونیفرم بپوشم.
دانشگاه یک کتابخانه خوب دارد و راه های پیچاندن کلاس ها دست آدم را باز تر میگذارد. خانواده بزرگ شدنم را درک میکنند و با کارت دانشجویی اجازه ورود به خیلی جاهای دیگر را دارم.
نامه ای به من - روزهای اول دانشگاه
اگر شب چهارم در هفته را نخوابم شاید بتوانم چیز های بیشتری یاد بگیرم، چیز هایی که دوست دارم، چیز هایی که جالب به نظر میرسند و چیز هایی که کمک میکنند با همین 24 ساعت همگانی بهره بیشتری از زندگی ببرم. و امید به اینکه دوست دارم وضعیت تحصیل را بهبود ببخشم را هم واضح تر کند.
اما گاهی تشخیص آموزش خوب از بد و بد از خوب برایم دشوار است. این ها از دنیایی اند که تا به حال ندیده ام. پول و وقت زیادی را در سمینار هایی که چیزی به من اضافه نکرد تلف کردم. کاش کسی که این راه را رفته بود برایم راه مشخصی تصویر میکرد. احساس میکنم کوری هستم که عصا زنان به در و دیوار میخورم...
ساناز عزیزم از 27 سالگی ات برایت مینویسم. روز هایی می آید که این چیز ها به خاطرات دور تبدیل شده و خیلی چیز هایی که آن روز ها برایت دغدغه هایی بزرگ بوده اند دیگر نیستند و شاید برایت جالب باشد بدانی که هنوز به خودت زحمت نداده ای با دانشگاه تسویه حساب کنی و مدرک دانشگاه را بگیری.
هنوز هم بیهودگی زیاد است. این روز ها دارم یاد میگیرم بیهودگی همیشه زیاد است. شاید بی انصافی باشد با اینکه فقط یک بار زندگی میکنی فرصت زیادی برای خودت بودن نداری! اما یاد میگیری یکم وقت آزاد ایجاد و یا پیدا کنی...
ساناز عزیزم کارهای بیهوده ای پمپ وکیوم که وقتت را میخورند در حداقل ممکن انجام بده. میدانم نمیتوانی کارها را نصفه رها کنی اما یاد بگیر که نصفه رها نکردن کار بیهوده شاید به قیمت انجام ندادن کاری تمام شود که احساس میکنی برای آن به دنیا آمدی.
به این استاندارد خودت را نزدیک کن: کاری که کس دیگری میتواند انجام دهد را انجام نده!
نمره 10 گرفتن در دانشگاه همان کاری را برایت میکند که 20 میکند. فقط سعی کن کمتر از 10 نگیری که این بیهودگی یکبار برای همیشه تمام شود.
- ۹۸/۱۲/۰۶